لقمان، یکی از عرفای قرن چهارم هجری اهل سرخس خراسان و معاصر ابوسعید ابوالخیر میباشد. آرامگاه بابا لقمان در یک کیلومتری شمال شهر سرخس قرار دارد.
از بناهای قدیمی سرخس که هنور باقی است بنای عظیم و پرشکوه (ولی مخروبه) مقبره بابا لقمان همان لقمان سرخسی عارف شوریده عصر ابوسعید است. بعضی ساختمان کنونی مزار بابا لقمان را اثری از عصر سلجوقی میدانند و بعضی مانند پوپ از بناهای قرن هشتم تصور کردهاند.
ابن بطوطه درباره لقمان گفتهاست: ازمشهد به سرخس رفتیم که شیخ لقمان سرخسی از مردم آن شهر بودهاست.
درکتاب اسرار التوحید صفحه ۱۶۳ آمدهاست: لقمان سرخسی در ابتدا مجاهده بسیار داشت و معامله با احتیاط. ناگاه کشفی افتادش و عقلش برفت. گفتند لقمان آنچه بود و این چیست؟ گفت هرچند بندگی کردم بیش میبایست، درماندم و گفتم الهی پادشاهان را چون بنده پیر شود آزادش میکنند، تو پادشاه عزیزی و در بندگی تو پیر گشتم آزادم کن. گفت ندایی شنیدم که گفتند ای لقمان آزادت کردیم و نشان آن این بود که عقل از تو برگیریم. پس وی از عقلای مجانین بودهاست و از شیخ ابوسعید ابوالخیر روایت کردهاند که: یک روز از پیش خواجه ابوعلی میآمد و به شارستان سرخس رسید، لقمان مجنون بر تلی از خاکستر نشسته بود. ابوسعید بسیار گفتی که: لقمان آزاد کرده حق است از امر و نهی.
شیخ عطار نیشابوری از زبان لقمان سرخسی میگوید:
گفت لقمان سرخسی کای اله پیرم و سرگشته و گم کرده ره
از مشاهیر معاصر با لقمان، میتوان از شیخ ابوسعیدابی الخیر و شیخ ابوالفضل سرخسی را نام بردو عطارنیشابوری درتذکره الاولیاءاز وی یادکردهاست
ازابوسعید درسرخس پرسیدند که ظریف کیست؟ شیخ گفت: درشهرشما لقمان.
در روح الارواح سمعانی آمده: آوردهاند که لقمان سرخسی را وقتی موی بر سر دراز گشته بود، بر خاطرش گذشت که کاشکی درمی بودی که به گرمابه شدمی و موی باز کردمی. هنوزش این آواز به خاطر نیامده بود که جملهٔ صحرا زر دید. لقمان دیده فرا کرد و با خود گفت:
گر من سخنی بگفتم اندر مستی اشتر به قطار ما چرا دربستی
آرامگاه بابا لقمان
این بنا آرامگاه منسوب به بابالقمان سرخسی، عارف مشهور سده ۴ است. آرامگاه لقمان، بنایی عظیم و آجری در شهرستان سرخس است. این بنای آجری در فاصله بسیار کمی از مرز ایران و ترکمنستان قرار دارد. این بنا پس از هزار سال، هنوز ابهت و صلابت خود را حفظ کرده و در میان تلهای خاکی بخشهای مخروبه ملحقات بنا گردن فرازی میکند. مقبره این عارف سرخسی در یک کیلومتری شمال شهر سرخس قرار دارد. شباهت بسیار زیادی بین این بنا و آرامگاه سلطان سنجر سلجوقی وجود دارد.
بنا شامل گنبدی دو پوشه آجری با ایوانی بلند است. همچنین نوار کمربند مانندی قسمت مدور گنبد را از ساقه و دیواره آن که روی قاعده کثیرالاضلاعی قرار گرفته، جدا میکند. در بدنه هر ضلع آن، روزنهای برای روشنایی درون گنبد تعبیه شده است و تزئینات گچی، گچبری و آجرکاری آن ممتاز است. تزیینات داخل بنا بسیار بوده، ولی با گذشت زمان آذینهای کاشی فروریخته است .
تقسیمات و طرحهای داخلی آن نیز با گنبد هارونیه طوس (آرامگاه امام غزالی ) مشابهت دارد.
بنا شامل گنبدی دو پوشه آجری با ایوانی بلند است. همچنین نوار کمربند مانندی قسمت مدور گنبد را از ساقه و دیواره آن که روی قاعده کثیرالاضلاعی قرار گرفته، جدا میکند. در بدنه هر ضلع آن، روزنهای برای روشنایی درون گنبد تعبیه شده است و تزئینات گچی، گچبری و آجرکاری آن ممتاز است. تزیینات داخل بنا بسیار بوده، ولی با گذشت زمان آذینهای کاشی فروریخته است .
درون طاقها مزین به نقوش هندسی لوزی شکل (برجسته و گود) است. طول و عرض خارجی بقعه به ابعاد ۷۰×۱۷۰ و ۴۰×۲۶ متر است. ساختمان آن از دو بخش مربع شکل متصل به هم تشکیل شده است. ایوان ورودی بزرگ و مرتفعی در سمت شمال و آرامگاه که در وسط چهار ضلع داخلی آن طاق نماهایی ساخته شده است. بقعه دارای دو طبقه و طبقه دوم آن غرفهدار است. طرح چهارضلعی بنا در قسمت بالا به تعدادی تربنه به طرح هشت ضلعی تبدیل شده که حجم چشمگیری را در نمای خارجی آن به وجود آورده است.
گنبد کمخیزی روی استوانه بنا شده است. نور داخل بقعه از چهار نورگیر مستطیل شکل در بدنه هشت ضلعی تامین میشود و طاق نماهای داخلی بنا با آجرکاری ظریف و طرحهای هندسی لوزی ساخته شدهاست.
کتیبهای کاشی به خط ثلث عالی تا ۱۳۳۳ شمسی روی اسپرهای سه گانه سردر بر جای بوده است. بنا با آجر و ملاط گچ زنده ساخته شده و تاکنون فرسوده نشده است. در زمان ناصرالدین شاه، محمدحسین مهندس در گزارشی درباره این بقعه به مویدالدوله، حاکم خراسان، نوشته است:
مزار معروف به الق بابا قریب به شمال سرخس… و بنایی است مربع شکل و بسیار مستحکم با آجر و گچ ساخته شده … قریب سه کرور آجر در این بنا به کار رفته استاین اثر در تاریخ ۱۵ دی ۱۳۱۰ تحت شماره ۱۶۵ در شمار آثار تاریخی باارزش ایران به ثبت رسیده است..
لقمان سرخسی
در کتاب اسرارالتوحید آمده است: «لقمان سرخسی در ابتدا مجاهده بسیار داشت و معامله با احتیاط. ناگاه کشفی افتادش و عقلش برفت. گفتند لقمان آن چه بود و این چیست؟ گفت هر چند بندگی کردم بیش میبایست، درماندم و گفتم الهی پادشاهان را چون بنده پیر شود آزادش میکنند، تو پادشاه عزیزی و در بندگی تو پیر گشتم، آزادم کن. گفت ندایی شنیدم که گفتند ای لقمان آزادت کردیم و نشان آن این بود که عقل از تو برگیریم. پس وی از عقلای مجانین بوده است.»
و از شیخ ابوسعید ابوالخیر روایت کردهاند که «یک روز از پیش خواجه ابوعلی میآمد و به شارستان سرخس رسید، لقمان مجنون بر تلی از خاکستر نشسته بود.» ابوسعید بسیار گفتی که «لقمان آزاد کرده حق است از امر و نهی.»
شیخ عطار نیشابوری از زبان لقمان سرخسی میگوید:
گفت لقمان سرخسی کای اله پیرم و سرگشته و گم کرده ره
در روح الارواح سمعانی آمده: آوردهاند که لقمان سرخسی را وقتی موی بر سر دراز گشته بود، بر خاطرش گذشت که کاشکی درمی بودی که به گرمابه شدمی و موی باز کردمی. هنوزش این آواز به خاطر نیامده بود که جمله صحرا زر دید. لقمان دیده فرا کرد و با خود گفت:
گر من سخنی بگفتم اندر مستی اشتر به قطار ما چرا دربستی
تهیه کننده: محمد نجاتی نسب، مسئول سایت
تایید کننده: سرکارخانم شیدایی، معاونت